×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

به سلامتي همه عاشقان بزن زنگوووووووووووو

!-- started code by varoone.ir ---- yahooid: davod_v2008 --

× !-- started code by varoone.ir ---- yahooid: davod_v2008 -- !--start cod-embellish by www.parmisfun.com--p align=center=text/java src=http://www.parmisfun.com/cod-embellish/01//pdiv style=display:nonecodea href=http://www.parmisfun.comپارمیس فان/aa href=http://www.parmisfun.com/cod-embellishh2كد هاي زيبا سازي/h2/a/div!--finish cod-embellish by www.para href=http://parstools.com/img src=http://gfx.parstools.com/gifanimations/love/gif_icon027.gif border=0 alt= ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ //amisfun.com-- !-- begin parstools.com ‍clock code --div style=display:none;a href=http://parstools.comh1ساعت فلش/h1/a/div language=java src=http://www.parstools.com/clock/?type=99&w=140&h=250/!-- end clock code -- !-- www.bahar22.com --p align=centerfont face=tahomaa target=_blank href=http://bahar22.com style=text-decoration: nonespan style=font-size: 8ptfont color=#009933كدهای جاوا وبلاگ/font/span/a/font/pbrbrbrcenter=text/java src=http://bahar22.com/ftp/other/08/parvaneh//center!-- www.bahar22.com -- !-- www.bahar22.com --p align=centerfont face=tahomaa target=_blank href=http://bahar22.com style=text-decoration: nonespan style=font-size: 8ptfont color=#009933كدهای جاوا وبلاگ/font/span/a/font/pbrbrbrcenter=text/java src=http://bahar22.com/ftp/other/08/parvaneh//center!-- www.bahar22.com -- language=java src=http://night-skin.com/blogcode/asheghaneh/asheghaneh/ centera href=http://night-skin.com/img src=http://night-skin.com/blogcode/tasvir-zibasazi/upimg/aviz/night-skin-com-537.gif border=0 alt=تصاویر زیباسازی نایت اسکین //a/center
×

آدرس وبلاگ من

soolmaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/soolmaparsayi123

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

دوباره دلم گرفته

 عشق من سلام
دوستاي خوبم سلااااااااااام ******************************************************************************برای تو نامه ای می نویسم ...دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.دلتنگی که فاصله را نمی فهمد ! نزدیک باشی و اما دور ...دور ...دور !تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است .خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟! حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم .می دانی ،نامه ها می مانند حتی وقتی برای همیشه پنهان باشند و کسی  آن ها را نخواند ! قرار نیست این را هم بخوانی ...قرار نیست بیقراری ام را بفهمی ! قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شد و چند واژه را پنهان کرد ...قرار نیست بفهمی که دوست داشتن چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است ...قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم !و چه اندازه این دوست داشتن پیرم کرد...اما برایت این نامه را می نویسم برای روزی که تو هم دلتنگ باشی ! دلتنگ کسی که دوستش داری...برای روزی که هزار بار پشت پنجره رفته باشی و هزار قاصدک را بوسیده باشی ! برای روزی که به هوای هر صدای پایی تا دم در دویده باشی و با بغضی سنگین در انتظارش نشسته باشی ! برای شب هایی که در تمام فال های حافظ هم خبری از آمدنش نباشد  هنوز زود است ...برای تو که از حال دلم غافلی زود است ..نباید بفهمی که این روزها چقدر دلتنگم ...نباید بفهمی که قدم هایم هر روز پیر و پیرتر شده اند ! و هر روز سایه ام ،کمرش خم و خم تر می شود !این روزها برای گریه كردن دیگه باران را بهانه نمی کنم ...برای بیقراری ام سراغ پنجره ها نمی روم ...وقتی قاصدکی روی ميبينم دیگر از تو خبری نمی گیرم شاید...هنوز هم ایستگاه ها را دوست دارم ...نیمکت هایی که بوی تنهایی می دهند .هنوز هم انتظار را دوست دارم .هنوز هم  ... می خوام برم با همه چیز خداحافظی کنم ... داشتم می رفتم تا از این دنیا با تموم نیرنگ ها ، بدی ها و پستی هایش فرار کنم ... پا تو جاده ای گذاشته بودم که از آخرش خبر نداشتم و هرچه بیشتر پیش می رفتم ، بیشتر عذاب می دیدم فقط احساس می کردم نوک خنجر بیشتر تو بدنم فرو میره نمیتونستم درش بیارم خیلی وقت بود از همه چیز دل بریده بودم به انتظار مردن ، لحظه ها رو می گذروندم .. دیگه حتی افتادن برگ درختا هم منو ناراحت نمی کرد ... حتی دیدن فقیرا و گداهای گوشه خیابون برام بی تفاوت شده بود دلم از سنگ شده بود و وجودم سرد سرد . میدونم من با زندگی لج کرده بودم یا اون با من لج کرده بود؟ تنها چیزی که حس می کردم زندگی به عکس العمل های من می خندید حاضر نبودم که ببینم از همون ابتدای زندگی شکست خورده ام .. مثه یه جنگجو که نجنگیده بود اما شکست خورده بود من نمیخواستم شکست بخورم من دوس داشتم با زندگی دوست باشم خیلی ماه  ها تمام حرف ها و اشکامو تو قلبم پنهان کرده بودم نمی خواستم کسی برام گریه کنه تصور می کردم راهی واسه برگشت وجود داره ولی دنده عقب نداشتم همه فکر می کردن خوشی زده زیره دلم مگه این نیست که زنده شدم تا زندگی کنم ؟ افسوس ... دلم می خواست فریاااااااد بزنم و انتقام بگیرم از دسته همه دلم می خاست برم نوکه کوه تا با خدا دعوا کنم و بازخواستش کنم به زندگی نگاه می کردم دلم می خواست یکی منو برگردونه به اوله جاده،خون تو دلم  فواره میزد و جاری می شد مجبور بودم در این راه بی پایان جلوتر برم آره . من همچنان هم دارم میرم به جلوتر ، به جایی که خاک صدام میکنه تعجب نکنید . این چیزه تازه ای نیست من خیلی وقته دلم بوی مرگ میده... خیلی وقته دلم میخواد.... سرم درد میکنه.صدای موسیقی رو تا آخرین حد بلند کردم.خونه داره میلرزه.منم دارم میلرزم.نمیدونم از سرما دارم میلرزم یا از اضطراب..سرم سنگین شده.انگار همهء دنیا دور سرم میچرخه.دارم آهنگ گوش میدم. تلفن زنگ میزنه،برنمیدارم.حوصله حرف زدن با هیچکس رو ندارم. دیشب تا صبح بیدار بودم و به شدت خسته ام.حالم میخواد بهم بخوره.تمام تنم درد میکنه.دستام شده مثل یه تیکه یخ،سرد سرد،مثل دستای مرده. نگرانم که نکنه کسی زودتر از همیشه خونه بیاد.دلم میخواد تنها باشم.از نگاهای کنجکاوشون خسته شدم.از این سؤال مسخره که چرا چیزی نمیخوری؟چرا حالت بده؟خسته شدم. دلم میخواد داد بزنم سرشون و بگم به شما چه؟چرا انقدر ازم سؤال میکنید؟نمیخوام بخورم،میخوام بمیرم.برای مرگمم باید از شما اجازه بگیرم؟ دلم میخواد برم یه جایی که هیچکس منو نشناسه.هیچ کس ازم هیچ سؤالی نپرسه.هیچکس کاری به کارم نداشته باشه.بذارن به حال خودم باشم. دلم میخواد برف بباره. . دلم ميخاد توي يه كلبه بشينم و منتظر بمونم تا کم کم مرگ بیاد و من رو از زمین دوركنه  ومنو ببره توی آسمون.هیچوقت توی زندگیم انقدر خسته نشده بودم.ولی الان دیگه واقعاْ بریدم.از خودم بدم میاد.حقمه، هرچی که به سرم میاد تقصیر خودمه.چه بهتر که آدم احمقی مثل من بمیره.دنیا پر از آدمای احمقه.یکی کمتر بشه آب از آب تکون نمیخوره. تازه خیلیا راحت میشن و از دستم نجات پیدا میکنن. تمام دیشب رو فکر میکردم.قلبم انقدر تند و با شدت میزد،که احساس میکردم الان قفسه سینم رو میشکونه و میپره بیرون. به این نتیجه رسیدم که من نمیتونم بدون عشق زندگی کنم،ولی با عشق هم نمیتونم،آخه عشق تو این دنیا برای هیچکس مفهومی نداره.اینجا زندگی اونقدر مسخره است که کسی بخواد با عشق روزگارش رو بگذرونه. اینجا اگه بخوای از عشق حرف بزنی بهت میگن،برو بچه جون!گشنگی نکشیدی که عاشقی از یادت بره. پس بهتره که اصلاْ زندگی نکنم.انگار عشق فقط یه قصهء قدیمی ِ و انگار من یاد نگرفتم که نمیشه توی قصه ها زندگی کرد.من زیادی رومانتیکم.زیادی رؤیایی فکر میکنم.من فکر میکنم عشق میتونه حتی مرده رو زنده کنه. برام مهم نیست که بهم میخندن.مهم نیست که درباره م چی میگن.من همهء این قصه ها رو باور دارم.من نمیخوام توی دنیایی زندگی کنم که نه پری دریایی داره،نه عشق. من از دنیای بدون عشق متنفرم.از آدمایی که مثل ماشین از کنار هم عبور میکنن،از روی عادت به هم سلام میکنن،از روی عادت میخندن،از روی عادت زندگی میکنن متنفرم. دلم میخواد برم و توی قصه ها زندگی کنم.اونجا که دنیا رنگی و قشنگ و پر از مهربونیه.اونجا که تو رو به خاطر عاشق بودن سرزنش نمیکنن.اونجا که همیشه خوبی و عشق و مهربونی برنده س،و آخر قصه ها همیشه خوب تموم میشه.اونجا که حتی قویترین طلسمها با نیروی جادویی عشق باطل میشه.دلم میخواد برم تو قصه ها زندگی کنم. از نفس کشیدن توی این هوای مسموم متنفرم.  گریه ها امانم را بریده اند. می خواهم حرف بزنم. دلم آنقدرگرفته است، که می خواهم به اندازه هزارقرن گریه کنم. می خواهم نباشم. حس می کنم جایی ازقلبم سوراخ شده است. خسته ازتو نیستم . خسته ازهیچ کسی نیستم. خسته از دوستی ها و دشمنی ها نیستم. خسته ازاین همه دوری هستم. فاصله آدمها نسبت بهم آنقدرزیاد شده است، که گویی کسی، کسی را درک نمی کند. کسی صدای " دوستت دارم " های کسی را هم نمی شود. همه روابط،ظریف و ضعیف و شکننده شده است. صداقت ،کمترخریداری دارد. معامله ،به زیور و زینت و ظاهراست. صداقت را جوابی جز ناسزاگویی های بی رحمانه هیچ نیست. جای دوست و دشمن عوض شده است. خاطر کسی را که بخواهی خاطرت را پریشان وخط خطی می کند. یا باید مثل همه باشی ، یا اگر مثل کسی نباشی ، لابد مشکلی داری. یا دیوانه ات  ميكنن.یا عقب افتاده. بی تمدن. دلم گرفته است. از خودم. از خودم، که می ترسم مثل دیگران باشم. تنهایی آدمها با تعدادی ازاشیا ازجنس من یا تو پرنمی شود. جای خالی تنهایی آدمها را کسانی پر می کنند که بفهمندشان. ازعشق بالاتر، دوستی است. و از دوستی بالاتر ، فهمیدن است. به عشق کسی نیاز ندارم. به دوستی کسی نیاز ندارم. نیازمند کسی هستم که مرا بفهمد. مرا با همه بدی هایم. مرا با همه دارم ها و ندارم هایم. مرا آنگونه که هستم بفهمد. گریه ،حتی امان نمی دهد تا ..... بگذریم. حرف بسیار دارم. سکوت ، مرا بیشتر می فهمد تا حرف. سکوت می کنم. اینها که می نگارم ،شرح دلتنگی های من است . نه شرح دلسنگی های دوستان. هرگز خشم نکرده ام. می خواهم مثل خودم باشم. نمی خواهم کسی باشم ،که کسی یا از من خوشش بیاید، یا تعریف و تمجید مرا بکند. من به تحسین کسی نیاز ندارم. دلم می خواهد کسی ، بودنم را، آنگونه که هستم تحقیر نکند. بغضی سنگین سینه ام را می فشارد.نای گفتن را از من می گیرد. هوای درونم دلتنگ است . دلتنگ. آنچنان دلتنگم که می خوام فقط سکوت کنم. سکوت. سکوت. سکوت....... گاهی وقتها سکوت همه چیز است. گفته ها سیاهی دفترند . باید از بیرون دادن آنها پرهیز کرد. سکوت، سپیدی درون وحاشیه دفتراست. که نه چشم را می آزارد . نه خاطر کسی را مکدر می کند. دوست خوب کسی است که سپید های دفتردوستی ات را بخواند ، نه آنکه دائم سیاهی هایش را برایت ورق بزند. هرچیزی اگردرجای خودش نباشد بد است. چه سکوت باشد، چه حرف. گاه ، حرف بد است. گاه سکوت. باید جایش را فهمید. و کسی که می فهمد ، هم برای روزهای همصحبتی ، همدم خوبی است. هم برای روزهای دلتنگی .که فرونپاشی . که زیردست و پای این و آن لگد مال سوء تفاهم ها نشوی. جایش را نمی دانم که درست انتخاب کرده ام یا نه. اما همینجا سکوت می کنم. کاش واژه حقيقت آنقدر با زبان ما صميمي بود ، که براي بيان کردن "دوستت دارم" نياز به قسم خوردن نبود . . . در نهان به آناني دل مي بنديم كه دوستمان ندارند و در آشكارا از آناني كه دوستمان دارند غافليم ؛شايد اين است دليل تنهايي ما وقتی از عشق می گفتم تجسم میکرد در ذهن خسته اش .. دروغ و خودخواهی را، شکست و جدایی را شاید ذره ایی صداقت و وفا و دیگر هیچ !! وقتی از عشق می گفتم در نگاه پر معنایش زلالی اشکهای بی طاقتی آزارم میداد گویی او از عشق و عاشقی نفرتی عمیق دارد !! وقتی از عشق می گفتم به نقطه ایی مبهم خیره میماند! نمیدانم شاید به عشقش به گذر ثانیه های عمرش به صداقت و وفای به عهدش وشاید به جدایی از یارش فکر میکرد !! صورتش در عین زیبایی غمی آشکار داشت که هر بار نگاهش میکردم دلم می لرزید ! نمیدانم عشق با این همه زیبایی چگونه برای او زشتی مطلق بود !! نمیدانم عشق کدام رویش را نشان او داده بود که اینگونه بیزار بود از دقایق عاشقی اش از دریچه نفرت به عشق نگاه میکرد و این برایم معمایی حل نشده بود !! می گفت: وقتی در اوج دوست داشتن ، در اوج خواستن ناگهان تنها میشوی � وقتی تمام وجودت پر میشود از بودنش، از حضور نابش و ناگهان دقیقه ها باز میمانند از گذر لحظه های عبورش � وقتی با تمام وجود تکیه میکنی بر عاشقی عشقت و ناگهان عشقت بی رمق میشود از تکیه گاه بودن� وقتی در نگاهش عاشقی اش را می بینی و یکباره عشق را در میان حجمه نگاهش گم میکنی� وقتی آغوش گرمش مامنی است برای دلتنگیهایت و ناگهان در میان هجوم نگاه های هرزه آغوشش را گم میکنی � وقتی لمس دستانش همه دلخوشیت است و یکباره دستانت را خالی از دلخوشی می بینی� وقتی روزهای دیدارش فاصله میگیرد از بی تابی دل عاشقت � آنجاست که به بیرحمی عشق ایمان می آوری� به او گفتم: عشق موهبتی است الهی !! این ماییم که با اشتباهاتمان روشنایی و نورش را میگیریم و ظلمت و تاریکی به آن هدیه میکنیم !! آری عشق زیباست اگر زیبا دیده شود و پاک بماند � چقد دلم گرفته.....  یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم امروز هم گذشت با مرور خاطرات دیروز با غم نبودنت..و سکوتی سنگین و من شتابان در پی زمان بی هدف فقط میروم ..فقط میدوم یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما گرمی مهر تو را میخواهند غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی فقط صدایی مبهم قول داده بودی كه مي ماني يادت هست؟؟؟ و رفتی و خورشید را هم بردی و من در این کوچه های تنگ و تاریک سرگردانم و منتظر برگی از زندگی ام را ورق میزنم امروز به پایان دفترم نزدیکم به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر م خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم �������. وقتی تو با من نیستی از من چه می ماندجز این تکرار پی در پی تکرار من در من مگر از من چه می ماند غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی از.ای کاش می دانستی... اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم. ای کاش می دانستی... اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی که این غریبه ی تنها، جز نگاه معصومت پنجره ای و جز عشقت، بهانه ای برای زیستن ندارد. ای کاش می دانستی... اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای و سال ها برایش گریسته ای. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی غرورت را... قلبت را... حرفت را... اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم دوستم می داشتی همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد. کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم و مرا از این عذاب رها می کردی ای کاش تمام اینها را می دانستی ...  چقدر تنهام.. امشب دلم خیلی گرفته... به وسعت تمام تنهاییم اشک ریختم... گذشت زمان هیچ چیز رو تغییر نمیده... باز سوالهای تکراری و بی جواب ذهنم... و آرامشی که هرگز نخواهم داشت...  هر شب قبل از خواب دستهامو به آسمون میبرم میگم خدای من من میخوابم ولی تا فردا یازنده نمونم یا تموم عاشقا به عشقشون برسن یه آمین میگمو میخوابم من که دلم روشنه یه روزی اجابت میشه همه ما از عشق رنج میبریم همه ما تنها هستیم این ما ها هستیم که باید هم دیگرو تنها نزاریم...  ولی خدا نزاری اون تنها بشه بی وفا بود ولی دلم فقط به روئیاهاش خوشه نمی تونم گریه کنم ترسم اینه رسوا بشم نمی دونم شاید که اشکم قهر کرده اونم از چشممم سخته دیدن دستش تو دست دیگری خدا خودت می دونی که خیلی دوسش دارم ولی ولی دیگه نمی خوامش  ...برای عاشقی عشقمو دادم. ...خیال کردم فقط عشقه که میمونه. ...ولی جای تمومه اون همه عشق. ...واسم موندش فقط.بغض شبونه. ...برای عاشقی کم نزاشتم. ...خدا هم خودش اینو خوب میدونه . ...با این که دلم رو همه شکست. ...بازم هنوزم عاشقونه دوستش دارم. ...به اخر جاده رسیدم .دلم خيلي گرفته  تحملم كم شده كاش بودي.كاش
شنبه 21 آبان 1390 - 10:03:02 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://noorpoor2008.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   10:58:23 AM

http://bia2love.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 21 آبان 1390   10:25:52 AM

sallam azizam matlabe fogholade zibaei bood be webloge manam sar bezan khoshhal misham

آخرین مطالب


قشنگترین جملات


چه زیبا خالقی دارم


كاش عاشقت نبودم


آرامم كن خدا


عاشقان را دوست دارم


آغاز


قصه من وتو


عكس هاي عشقولانه


حقیقتی کوچک از نگرش صحیح لطفا با دقت مطالعه فرمایید


قلب من


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

110064 بازدید

53 بازدید امروز

25 بازدید دیروز

183 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements